نقطه آغاز بحران در سیستم پولی و بانکی ایران
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۱۹۲۴۰
رویداد۲۴-معضلات ساختاری بازار پول کشور با وجود صدها و بلکه هزاران مؤسسه اعتباری، تعاونی و صندوقهای قرضالحسنه، امروزه به یکی از مهمترین مشکلات ساماندهی فضای اقتصادی و پولی کشور تبدیل شده است. نمود عینی این معضل را در بحران مؤسسات غیر مجاز که سال گذشته و امسال به اوج خود رسیده و حتی اعتراضهای خیابانی را بهدنبال داشته مشاهده کردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرکزی، فضای ابتدای انقلاب در حوزه پولی و بانکی را اینگونه توصیف میکند: «پس از انقلاب چون فضای نقدینگی کشور مانند الان (سال 94) تحت انقباض بود، شرکتهایی ایجاد شد که نام بانک و صندوق قرضالحسنه نداشتند، ولی کار اعتباری میکردند. درواقع یک فریب عمومی بود. مثل شرکتهای مضاربهای. فضا سخت بود و همه منابع بانکها کانالیزه شده بود. این مشکل را الان هم داریم. بانکها در واگذاری تسهیلات آزادی ندارند و باید طبق دستورات مجلس، منابع گسترده و انبوه خود را به کارخانههای بزرگ و شرکتهای بزرگ بدهند؛ گمان مقامات این است که وجود این بنگاههای بزرگ به سود کشور هستند. در نتیجه واقعیت این است که منابع مختصری برای پرداخت به مردم در سیستم بانکی باقی میماند و دسترسی به آنها سخت و تبدیل به یک رانت شده بود. همچنین چون نظارتی بر بازار غیرمتشکل پولی هم نبود، یکرشته شرکت به نام مضاربهای پدید آوردند.
کار این شرکتها این بود که از مردم پول میگرفتند و پس از مدتی، سه یا چهار برابر مبلغ سپرده، وام با نرخ بهره پایین به سپردهگذار میدادند. یکمرتبه به دلیل انتظار تورمی موجود در جامعه و چون اشتیاق زیادی برای دسترسی به نقدینگی در کشور بود و مردم گمان میکردند که در آینده به آن نقدینگی نیاز پیدا میکنند موج بزرگی برای سپرده گذاشتن در این شرکتها ایجاد شد و کلاهبرداریهایی هم اتفاق افتاد. سرانجام و پس از یک مدتی، چنان دامنه کار این شرکتها و مؤسسات بالا گرفت که شعلههای آن تا دادستانی و وزارت کشور بالا رفت. با ورود آنها، این شرکتها را بستند و چند نفر را هم دستگیر کردند. پس از مدتی برخی از صندوقهای قرضالحسنه هم بهتدریج همان روش شرکتهای مضاربهای را در پیش گرفتند. اما با این تفاوت که سازماندهی شده و بافکر و حمایتهایی که در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور داشتند، پیش میرفتند. صندوقهای قرضالحسنه اندکاندک آگاه شدند، این کاری که سحر و الیکا کردهاند و این کاری که شرکتهای مضاربهای کردهاند، خواهان بسیار دارد. فرهنگ این کار در آن هنگام بنا نهاده شد. برخی از صندوقهای قرضالحسنه نیز شروع کردند نوبتی وام دادن و جدول کشیدن و کارهایی که کار اصلی قرضالحسنه نیست.»(در گفتوگو با نویسنده
درگیری بانک مرکزی و صندوقهای قرضالحسنه
بانک مرکزی بارها نسبت به اخلال در نظام پولی کشور توسط صندوقهای قرضالحسنه هشدار داد و مرحوم محسن نوربخش، رئیسکل بانک مرکزی بیشترین درگیریها را با آنها داشت. فرشاد مؤمنی که در آن ایام در کمیته اقتصادی دولت حضور داشت در تأیید این اختلافها میگوید: آن زمان آقای بهشتی و آقای هاشمی رفسنجانی از اعضای هیأتامنای سازمان اقتصاد اسلامی بودند ولی آنها واقعاً وقت و فرصت کافی برای رسیدگی به نحوه رفتار آنها نداشتند. درنتیجه کل فرآیند صندوقهای قرضالحسنه و سازمان اقتصاد اسلامی درون یک کانال خاص سیاسی افتاد که عمدتاً طیف بازاریهای سنتی آن را پوشش میداد. آنها همه کارها را میکردند. آقای بهشتی هم که شهید شدند، قضیه تبدیل به یک انحصار مالی غیر پاسخگو و دامن زننده به مناسبات غیرمولد اقتصادی شد. (گفتوگو با نگارنده)
به گفته فرشاد مؤمنی، بانک مرکزی چند گزارش برای مهندس موسوی تهیه کرد. در آنها آمده بود که بانک مرکزی هیچ نوع کنترل و نظارتی بر این صندوقهای قرضالحسنه ندارد. از طرف دیگر آنها قدرت نسبتاً قابلتوجهی پیدا کردهاند و هرلحظه، هر کاری دلشان میخواست، بدون توجه به جهتگیریهای اقتصادی دولت، انجام میدادند و چون عموماً، نسبتشان با تولید بسیار ناچیز و با واردات و دلالی رابطه خیلی قویتری داشتند، رفتارهای دلالی را در کشور گسترش دادند. بویژه که مقامات وزارت بازرگانی هم با آنها رابطه مناسبی داشتند و تقریباً سرنخ توزیع تمام کالاها، به بازاریان وابسته به مؤتلفه و راستها دادهشده بود.
مؤمنی به یاد میآورد که بانک مرکزی در گزارشهای خود به نخستوزیری بهدنبال این بود تا شاید با کمک گرفتن از نخستوزیری، آنها را کنترل و محدود کند:«به نحوی خواسته بودند که آنها را بهقاعده دربیاوریم. البته خود متصدیان سازمان اقتصاد اسلامی میفهمیدند که این حرف دولت و خواست دولت اصلاً بحث سیاسی نیست و برای اداره بهتر مسائل اقتصادی است، اما آنها، آن را در این وادی انداختند که طیف چپگراها در دولت با راستگرا برخورد میکنند. درحالیکه محسن نوربخش رئیسکل بانک مرکزی، هزار بار بیشتراز اینکه چپگرا باشد، راست است.جناح راست در آن زمان، این زرنگی را داشتند که ماجرا را اینطور شکل دادند و گفتند مسأله مهندس موسوی و همکارانش در دولت، مسأله اقتصادی نیست و مسأله آنها زدن رقبای سیاسی است. چون ارتباطات خوبی داشتند و آدمهای مورد اعتماد روحانیت هم در جمع آنها زیاد وجود داشت، توانستند تا حدودی این شائبه را ایجاد کنند و باعث شد که تیغ نظارتی دولت خیلی کند شود و دولت نتوانست آنها را زیر چتر نظارت بانک مرکزی بیاورد و همچنان مجوزها را از وزارت کشور که بهنوعی به راستها نزدیک بود، میگرفتند.» (درگفتوگو با نگارنده)
جناحی و سیاسیتر شدن صندوقهای قرضالحسنه
درحالیکه بانک مرکزی نمیتوانست سازمان اقتصاد اسلامی و صندوقها را تحت کنترل خود دربیاورد و تنها به ذکر انتقاد از عملکرد آنها میپرداخت، تحت تأثیر جناحبندیهای سیاسی، سرانجام اختلاف و درگیری بین راستها و چپها درباره سازمان اقتصاد اسلامی و صندوقهای قرضالحسنه به مذاکرات مجلسهم رسید و بیشازپیش آن را سیاسی و جناحی کرد.
میر محمدصادقی که پیش ازاین درباره کمک سازمان اقتصاد اسلامی به دولت رجایی، صحبت کرده بود، درباره اختلاف بین خودشان و دولت مهندس موسوی نیز میگوید: «افرادی که در صندوقهای قرضالحسنه بودند افراد خاص و متدینی بودند و نمیخواستند در دولت بخصوص در دولت موسوی دخالت کنند.»او درباره چرایی آن برخلاف روال گذشته، توضیح داد:«چون دیگر دولت مستقرشده بود و نیازی به کمک ما نداشت، ترجیح دادیم وارد این مسائل نشویم. راغب نبودیم که خود را درگیر کارهای دولتی کنیم. ضمن اینکه وقتی آقای محتشمیپور، وزیر کشور بودند در کار صندوقها اخلال ایجاد میکردند و به صندوقهایی که برای تمدید پروانه خود به شهربانی مراجعه میکردند، اجازه ادامه فعالیت نمیدادند.»
او درباره اینکه چرا موضوع صندوقهای قرضالحسنه به مجلس کشیده شد، گفت:«مهندس عزتالله سحابی در مجلس دوم و در نطق پیش از دستور خود، علیه سازمان اقتصاد اسلامی سخنرانی کرد و حرفهای بسیار تندی زد که در روزنامهها بسیار منعکس شد. جلسهای در منزل ما گذاشتیم و آقای سحابی را هم دعوت کردیم. چند نفر دیگر هم بودند. ما گفتیم: شما در مجلس این صحبتها را گفتید، اما برای سخنان خود و عملکرد سازمان اقتصاد اسلامی سند ندارید و این حرفها غیرواقعی است. ایشانهم جواب داد که به من اینطور گزارش دادند و کسانی که من به آنها اعتماد داشتم، آنها را به من منتقل کردهاند. خیلی بحث شد. در آخر معلوم شد در ساختمانی که سازمان اقتصاد اسلامی در آن دفتر داشت، شخصی چنین خلافهایی را انجام داده بود و همه اینها را به نام سازمان گزارش دادند و آن را بهحساب سازمان گذاشته و به مجلس کشاندند. از همان اوایل هم یک اختلاف دید بین طبقه متدین و دیگر افراد در حاکمیت وجود داشت.»(در گفتوگو با نگارنده)
اما حمید تهرانفر با مطرح کردن این پرسش که از دید یک مسئول بیطرف، چه فرقی میکند بانک مرکزی که اتفاقاً تخصص نظارت دارد و بیطرف است، بر صندوقهای قرضالحسنه نظارت داشته باشد یا وزارت کشور و نیروی انتظامی که اتفاقاً توان و تجربه را ندارند و در حیطه وظایفشانهم نیست؟ معتقد به وجود تفکری سیاسی است که از همان ابتدا به دنبال از بین بردن نظام بانکی کشور بود. او میگوید: «از همان ابتدا معلوم بود که میخواهند بانک مرکزی را بزنند و در ساختار پولی و بانکی کشور اغتشاش ایجاد کنند. بویژه که برای این کار خود پشتوانههایی هم در میان سران حکومت داشتند. حملاتی نیز که آن زمان به بانک مرکزی میشد، همهاش سیاسی بود. اگر سیاسی نبود، چرا باید آنچنان برای ورود بانک مرکزی مانعتراشی شود و به آن میزان بانک مرکزی تخطئه شود. هنوز بانک مرکزی وارد نشده، میگویند قصد ضرب و شتم و از میان بردن صندوقهای قرضالحسنه را دارد.
چرا و چه کسی این حرف را زده است؟ مگر کسانی که در بانک مرکزی هستند از اجزای جمهوری اسلامی نیستند؟ مگر زیرمجموعه نیستند؟ اگر اینچنین نیست خب بله شما درست میگویید ولی اگر هستند و آنها را قبول دارید، این تصورات همه از روی گرایش سیاسی است.»
میر محمدصادقی دلیل اصلی اختلاف خود و دیگر همفکرانش در اتاق بازرگانی با دولت موسوی را در این میداند که برخی افراد در دولت که نفوذ زیادی بر آقای موسوی داشتند، مخالف بخش خصوصی بودند. او میگوید: «ما با موسوی اختلاف زیادی نداشتیم. آقای موسوی با آقای خاموشی در اتاق بازرگانی اختلاف پیداکرده بود. یکبار من از اتاق بازرگانی با آقای موسوی تماس گرفتم که ما با شما کاری داریم و میخواهیم شما را ببینیم. آقای موسوی گفت: اگر میخواهید به خاطر خودتان و به نام خودتان بیاید، هر وقت میخواهید من در نخستوزیری در خدمت شما هستم ولی به اسم و موقعیت هیأترئیسه اتاق نمیشود. در کابینه آقای موسوی بعضی افراد بودند که تنگنظری هایی در مورد بخش خصوصی داشتند. افرادی که بخش خصوصی میپسندید، نبودند. خودبهخود ایجاد اختلاف شد. مثلاً درباره قانون حفاظت و توسعه صنایع که دولت آقای موسوی کاملاً از آن حمایت کرده بود، بخش خصوصی و اتاق بازرگانی با آن مخالف بود. ما با دخالت دولت در اقتصاد مخالف بودیم و میگفتیم این کار و در اختیار گرفتن کارخانهها و صنایع توسط دولت، روند توسعه بخش خصوصی و حضور مردم در اقتصاد را دچار مشکل میکند. اما آقایان به ما بهعنوان سرمایهدارانی نگاه میکردند که بهواسطه روابطی که با برخی از روحانیون داریم، از موقعیت سوء استفاده کرده و به دنبال منافع خود هستیم. درحالیکه ما هرگز از موقعیت خود برای منافع شخصی استفاده نکردیم. ما به فکر انقلاب و حفظ آن بودیم.»
حمید تهرانفر هم نظر فرشاد مؤمنی را تأیید میکند:«از همان زمانی که هنوز کار نظارتی بانک مرکزی آغاز نشده بود، اینها میگفتند که هدف بانک مرکزی قلعوقمع صندوقهای قرضالحسنه است؛ یک پیشداوری سمتوسودار بود تا بانک مرکزی اصلاً به این مقوله ورود نکند. یک زمانی هم پیشنهاد دادند که بانک مرکزی به اینها مجوز فعالیت ندهد ولی نظارت کند. این روش بههیچوجه اصولی نیست.اما این پیشنهاد اثرگذار نبود. کار نظارت پیش از مجوز دادن آغاز میشود. یعنی اگر ما سهامداران را نشناسیم یا هیأتامنای صندوقهای قرضالحسنه را نشناسیم، مدیران آنها را ما گزینش نکنیم و مجوز را وزارت کشور بدهد و بعد خیلی سریع این صندوقها را خلق کنند، بعد هم بگویند یک نفر بیاید بر اینها نظارت کند، فرمانبری ای که باید در نظارت اتفاق بیفتد بهخوبی شکل نمیگیرد. در این حالت بانک مرکزی اصلاً توان اجرایی نخواهد داشت.» (در گفتوگو با نگارنده)
فریبکاری برخی سیاسیون راست
فرشاد مؤمنی نیز که آن زمان در کمیته اقتصادی دولت بود، گفتههای میرمحمد صادقی را رد میکند و میگوید: «اینها همه حرف است و بهانه. اگر دولت مرحوم رجایی ادامه پیدا میکرد، همینها هم با او مخالفت میکردند. در همان کمیته اقتصادی دولت مرحوم عالینسب هم حضور داشت. ایشان خودشان از اعضای هیأتمدیره اتاق بازرگانی بود و به تولید داخلی اعتقاد داشت و با رویکردی که در اتاق بازرگانی و سازمان اقتصاد اسلامی بود، اختلاف داشت. در کمیته اقتصادی دولت، گزارشهای سازمان برنامه یا بانک مرکزی درباره عملکرد اقتصادی سازمان اقتصاد اسلامی ارائه و بهعنوان بازوی مشورتی دولت به اعضای کابینه داده میشد. اما آنها از این موضوع استفاده میکردند و برای پوشاندن رفتار خود بحثهای چپ و راست و اینکه دولت مهندس موسوی با اتاق بازرگانی و بخش خصوصی مخالف است را مطرح میکردند.»
فرشاد مؤمنی بهخوبی به یاد دارد که چگونه «همینها» زیر پای آقای دکتر شیبانی نشستند و او را فریب دادند و از او خواستند که در مجلس به نفع صندوقهای قرضالحسنه و سازمان اقتصاد اسلامی صحبت کند. درحالیکه خودشان از موقعیت و شرایط خوبی در جامعه برخوردار نبودند، از این افراد خوشنام مجلس برای پیشبرد خواستههای خود استفاده میکردند.
او میگوید: «من آقای دکتر شیبانی را آدم بسیار شریفی میدانم. از زهد و پاکدامنی و پارسایی و اخلاق خوب ایشان خیلی میتوان صحبت کرد. من در حزب جمهوری اسلامی بودم و با شگردهای آقایان راست عضو حزب، آشنایی داشتم و روش کارشان را تشخیص میدادم. چیزی که آن زمان خیلی من را برآشفته کرد، این بود که چون برخی افراد در ساخت سیاسی و اقتصادی کشور خوشنام نبودند و بهعنوان تولیدکننده یا کسی که توسعهگرا هستند محسوب نمیشدند، دور کسانی مثل آقای دکتر شیبانی را میگرفتند و گاهی سعی میکردند حرف خودشان را از زبان او بزنند. این نوع رفتارشان خیلی سازمانیافته و منسجم بود و در بسیاری از مواقع کار خود را پیش میبردند. طیف خاصی بودند.
با آدمهای سالم، خوشنام و دلسوز تماس میگرفتند و درباره صندوقهای قرضالحسنه و سازمان اقتصاد اسلامی مظلومنمایی میکردند. نمیگفتند که ما یک انحصار مالی تشکیل دادهایم و با توان مالی آن چه میکنیم یا میتوانیم انجام دهیم بلکه توضیح میدادند که چهار نفر دورهم جمع میشوند و در یک خانواده و محل کار خود، صندوق قرضالحسنه ایجاد میکنند تا مسائل و مشکلات کوچک و شخصی خود را برطرف کنند. اما دولت با این کار مردم مخالف است و تا این حد در زندگی خصوصی مردم دخالت میکند. این چه ضرری برای دولت دارد که اینقدر حساس شده است. فضایی ایجاد کردند که مهندس موسوی میخواهد مباحث کمونیستی و طرحهای کمونیستی را دنبال کند. بحثها را از این طریق جلو میبردند. همه را در آن کانال میانداختند و اجازه نمیدادند بحث به همان صورتی که مطرح بود و بیان میشد، جلو برود. دکتر شیبانی را هم در همین دام انداختند. کار بهجایی رسید که ایشان در نطق پیش از دستور خود یک دفاع جانانهای از این صندوقهای قرضالحسنه کرد.
عدازاین جلسه مجلس من رفتم و از آقای دکتر شیبانی گله کردم. گفتم آقای دکتر چطور در حزب هر زمان برای مؤتلفه و دوستانش مشکل پیش میآید به شما اتهام میزنند که شما نفوذی نهضت آزادی در حزب جمهوری اسلامی هستید و شما را مرتب اذیت میکنند و آقای بادامچیان فقط لبخند میزند و شما را تمسخر میکند. چرا با اینکه اینهمه سروزبان دارد و در مجلس هم هست، خودش این حرفها را نمیزند و شما را ترغیب کردند که برای دفاع از سازمان اقتصاد اسلامی و قرضالحسنهها وارد میدان شوید؟ اصلاً بحث کار خیر نیست. هیچکس با کار خیر مشکلی ندارد. اگر در حد یک خانواده، صندوق قرضالحسنه تشکیل شود، کسی به آن کاری ندارد. اما آنها یک تشکل پرقدرت مالی انحصاری مالی تشکیل دادهاند. آنها قدرت جریانسازی هم دارند. اما خب آقای شیبانی بود و روحیات خاصشان طوری بود که این افراد راحت از آنها استفاده میکردند. متأسفانه ارتباطات آنها، بویژه با روحانیت زیاد بود و اجازه اینکه این انحصار ملی کنترل شود و بهقاعده دربیاید و پاسخگو شود، ندادند.»(در گفتوگو با نگارنده)
بانک و تو چـه دانـی بانـک چیسـت؟
بانـک عبارت است از دادن زمام ملت یکجا به دست دشمنان اسلام و سلطنت و آقایی کفـار بـر آنها - بخشی از نامه سید جمالالدین اسدآبادی در رابطه با عملکرد بانکهای خارجی در ایران به میرزای شیرازی:
این نامه برای مخالفت با تأسیس بانـک خـارجی اسـت کـه بـا حمایـت انگلسـتان و بـا عنـوان بانـک شاهنشاهی در ایران به وجود آمد. بانک شاهی موفق شد امتیاز نشر اسکناس را در ایـران تحصـیل کند ولی بلافاصله با اعتراض و مقابله علمـا و مـردم، به صورتهای مختلـف، متوجه اهداف بانکی انگلستان شد. علما و مردم ابتدا با تحریم کالاهـای انگلیسـی و سـپس تضـعیف پولی در راستای خنثی کردن عملیات بانک عمل کردند. طبق بررسیهای تـاریخی، صـرافان سنتی و مردم با جمعآوری اسکناسهای بانک شاهی و ارائه ناگهانی آن برای تبدیل به پول فلزی که در آن زمان نقره بود، موجب تضعیف موقعیت بانک میشدند. ایـن امـر، بهتدریج اعتمـاد عمـومی نسبت به اسکناسهای بانک را سلب کرد و بانک در وضع ورشکستگی قرار گرفت. ویلیام شوسترامریکایی که در آن سالها خزانهدار ایران بود، مینویسد: «روزانه بیست هزار تومان اسـکناس در نزد بانک به قران نقره تبدیل میشد» با توجه به محدودیت معاملات در آن روز، این حجم تبدیل، بسیار بیشتر از حد انتظار در وضع طبیعی است.
بخشی از مردم، تجار سنتی- مذهبی و روحانیون ایران رابطه خوبی با نظام بانکی نداشتند و بارها تلاش کردند در برابر آن نوعی ساختار بانکی و پولی اسلامی ایجاد کنند. آنها چون درک درستی از عملکرد نظام بانکی نداشتند و آن را برآمده از دنیای غربی که ضد اسلام و ضد مذهب بود، تصور میکردند، چاره کار را در ایجاد صندوقهای قرض الحسنه یافتند. اگرچه نمیتوان تاریخ مشخصی برای آغاز سنت قرضالحسنه یا قرض بـدون بهـره در ایران تعیین کرد، اما به نظر میرسد تأسیس «صندوق سرمایهگذاری اثنـی عشـری» در سـال 1317 هـجری شمسی (۱۹۳۷ میلادی)، نخستین حرکت در این زمینه باشد. این صندوق به همت محمـد حشمتی مولایی و به معاونت جعفر همت نیا بر اساس طرح مرحوم آیتالله شاهآبادی تشکیل شد. ایـن صندوق با دریافت سپردههای مشارکتی و تخصیص به سرمایهگذاری با این شرط که بتواند بخشی از ذخیره اضافی آن را در شرایط اضطراری بهطور موقت در اختیار گیرندگان واقعی قرضالحسنه قرار دهد، تشکیل شد. بعدازآن بهتدریج نهادهای مذهبی اقدام به تأسیس صندوقهایی کردند که درنهایت منجر به تشکیل صندوقهای قرضالحسنه بهصورت سنتی و بیشتر بـه شـکل محلـی و طایفهای شد. (دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس 1387)
با پیشرفت زمان و گسترش جوامع، رفتار قرضالحسنهها نیز توسعه کمـی و کیفـی پیـدا کرد. بهتدریج در کنار قرضهای فردی، قرضالحسنه خانوادگی، صنفی و صندوقها و مؤسسههای قرضالحسنه عمومی شکل گرفت که وجوه مازاد بر نیـاز افـراد خیـر را در اختیـار نیازمنـدان قراردادند و به این وسیله، مشکلات زیادی از طبقه پایین و متوسط جامعه را حل کرد.صندوقهای قرضالحسنه که باهدف خیرخواهانه و با شیوههای کاملاً اسـلامی شـروع بـه فعالیت کرده بودند، رفتهرفته به دلایل مختلفی از جهت اهداف و شیوهها خدشهدار شدهاند و برخی از آنها از مسـیر اولیـه منحرف شده و نگرانیهای جـدی بـه وجـود آوردهاند و ایـن وضـعیت موضعگیریهای متفاوتی را در پی داشته است. این صندوقها و مؤسسات مالی و اعتباری و تعاونیهای اعتباری مالی که عمدتاً از دل صندوقهای قرض الحسنه بیرون آمدند، در دهه 80 و نیمه اول دهه 90 خورشیدی زمینهساز بسیاری از تحولات بخش پولی و بیثباتی در این بازار شدند. بارها دولتهای مختلف تلاش کردند که به صندوقهای قرضالحسنه و مؤسسات مالی و اعتباری سروسامان داده و آنها را تحت کنترل بانک مرکزی بهعنوان نهاد ناظر بر بازار پولی کشور دربیاورند، اما در عمل توفیقی به دست نیاوردند. گفته میشود که تا سال 1395 بین شش تا هفت هزار صندوق قرضالحسنه و تعداد زیادی مؤسسه مالی و اعتباری وجود دارد که از این میان به گفته سازمان اقتصاد اسلامی تعداد 2200 صندوق زیرمجموعه آن است. هرچند بانک مرکزی بر این باور است که تعداد آنها بهزحمت به حمید تهرانفر معاون سابق بانک 900 صندوق میرسد. سازمان اقتصاد اسلامی در سال 1358 بنا به دستور شورای انقلاب و برای کنترل و مدیریت صندوقهای قرض الحسنه ایجاد شد.
موارد استفاده از قرضالحسنه در ایران
بر اساس ماده (۱۶) آییننامه اجرایی فصل سوم قانون عملیـات بـانکی بـدون ربـا (بهـره) «بانکها، بهمنظور تحقق اهداف مقرر دربندهای «۲» و «۹» اصل چهل و سوم قـانون اساسـی و همچنـین رفـع نیازهای اساسی اشخاص با تخصیص بخشی از منابع خود.
سیر تطورات قوانین و مقررات صندوقهای قرضالحسنه
نخستین صندوق قرضالحسنه به صورت رسمی در سال 1348 تأسیس شد. در ابتدای فعالیت، تحت عنوان مؤسسه غیرتجاری و مطابق با آییننامه ثبت تشکیلات و مؤسسات غیرتجاری موضوع مواد 584 و 585 قانون تجارت آنها با اخذ مجوز از شهربانی به ثبت رسیدند. از آن زمان تاکنون شهربانی و بعدها نیروی انتظامی، بهعنوان مرجع صادرکننده مجوز فعالیت برای صندوقهای قرضالحسنه بوده است. صندوقهای قرضالحسنه با بسط ید کامل و بدون محدودیت موضوع فعالیت خود را درزمینه تمام فعالیتهای تجاری و مالی مرتبط با اهداف صندوق تعریف کردند.
در سال 1351 قانون پولی و بانکی کشور به تصویب رسید. مطابق بند (ب) ماده 11 این قانون بانک مرکزی موظف به نظارت بر تمام بانکها و مؤسسات اعتباری شد. اطلاق عمومیت مؤسسات اعتباری بر تمام نهادهای مالی و اعتباری ازجمله صندوقهای قرضالحسنه این صندوقها را موظف کرد علاوه بر اخذ مجوز از وزارت کشور (شهربانی)، از بانک مرکزی نیز مجوز فعالیت دریافت کنند.
در سال 1354 نخستین نمونه از مجوز بانک مرکزی برای صندوق جاوید امام صادق(ع) صادر شد. پس از پیروزی انقلاب، سازمان اقتصاد اسلامی در بهمنماه 1358 بهطور رسمی کار خود ر آغاز کرد. در سال 1359 این سازمان خود را بهعنوان هماهنگکننده صندوقهای قرضالحسنه کشور معرفی کرد و صندوقهایی که زیر چتر حمایتی این سازمان درآمدند موظف شدند امور مالی و مراودات پولی و مالی خود را نزد این سازمان متمرکز کنند. اساسنامه متحدالشکلی نیز توسط سازمان اقتصاد اسلامی برای ثبت صندوقهای قرضالحسنه منتشر شد که بیشتر صندوقها آن را پذیرفته و اختیارات فراوانی ازجمله افتتاح حسابجاری قرضالحسنه برای اشخاص، انجام فعالیتهای اقتصادی در قالب انواع عقود اسلامی جهت تأمین نیازهای مصرفی عمومی و هزینههای صندوق به آنها داده شد.
تصویب قانون عملیـات بـانکی بـدون ربـا (بهـره) در شـهریورماه ۱۳۶۲، یکـی از نقـاط عطـف قرضالحسنهها در ایران است. زیرا بر اساس ماده (۳) این قانون، سپردههای قرضالحسنه جـاری و پسانداز، بهعنوان منابع پولی بانکها معرفی شد. در ماده (۴) قانون مذکور نیز بانکها مکلـف بـه بازپرداخت اصل سپردههای قرضالحسنه (پسانداز و جـاری) شدند و بر اساس مـاده (۱۴) آن نیـز بانکها مکلفند بخشی از منابع خود را در جهت تحقق اهـداف بنـدهای «۲» و «۹» اصـل چهـل و سوم قانون اساسی از طریق قرضالحسنه به متقاضیان اختصاص دهند.
در ماده (۱۵) آییننامه اجرایی فصل سوم قانون مذکور، قرضالحسنه بدین شـکل تعریفشده است: «قرضالحسنه عقدی است که بهموجب آن یکی از طرفین (قرض دهنـده) مقـدار معینـی از مـال خود را بهطرف دیگر (قرض گیرنده) تملیک میکند که قرض گیرنده مثل یا در صورت عـدم امکـان، قیمت آن را به قرض دهنده رد نماید.»
در مورد قرضالحسنههای خـارج از نظـام بـانکی نیـز هیأتوزیران در تـاریخ 1363/11/20 مصوبهای را تصویب کرد که بر اساس آن صندوقهای قرضالحسنه موظف شدند زیـر نظـر وزارت کشور و بانک مرکزی و بر اساس ضوابط مربوطـه عمـل کننـد. در سـال ۱۳۶۷ نیـز اساسـنامه تیـپ صندوقهای قرضالحسنه تهیه شد. در مردادماه ۱۳۶۹ شورای پول و اعتبار مقررات و ضوابط کلی مربوط به چگونگی فعالیت صندوقها را در ۱۸ ماده تنظیم کرد کـه ازجملـه آن میتوان بـه موارد ذیل اشاره کرد:
صندوق قرضالحسنه مؤسسهای اعتباری، غیربانکی و غیرتجاری است که بر اساس مقـررات و ضوابط تعیینشده از سوی بانک مرکزی تشکیل میشود و مکلف به رعایت قوانین پـولی و بـانکی کشـور اسـت. صندوقها فقـط مجـاز بـه قبـول سـپرده و اعطـای تسـهیلات اعتبـاری بهصورت قرضالحسنه هستند. صندوقها به دریافت اعتبار از نظام بانکی مجاز نیستند.
اما به نظر میرسد یکی از سیاستهای اشتباه در مورد صندوقهای قرضالحسنه آن بـود کـه در سال ۱۳۷۰ هیأتوزیران با پیشنهاد وزارت کشور
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۱۹۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال هوخشتره و چاپ پول؛ شاخص محرمانه تورم را چه عددی حساب کرد؟
هوخشتره یکی از چهار پادشاه ماد بود که در سال ۶۲۵ پیش از میلاد به سلطنت رسید و به عقیده عبدالناصر همتی از زمانی که او بر تخت پادشاهی نشست تا شهریور سال ۱۴۰۰ که ابراهیم رئیسی به ریاستجمهوری رسید ۵۱۹ هزار میلیارد تومان پول چاپ شده، اما در دو سالونیم گذشته که سکان اداره کشور در دست آقای رئیسی بوده ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ شده است.
به گزارش سازندگی، اقتصاددانان سالهای طولانی است تلاش میکنند، جامعه را متوجه کنند که چاپ اسکناس و خلق تورم توسط بانک مرکزی مانند برداشتن پول از جیب مردم است. این خاصیت همه دولتهاست که در گفتار تاکید میکنند که پولی چاپ نمیکنند، اما آمارشان صادقانه نیست و موتورخانه خلق پول لحظهای از کار نمیایستد.
چه وضعیت عجیبی است؛ جامعه ایران غرق در پول داغ شده، اما هر روز بیشتر فقیر میشود. ممکن است برخی سیاستمداران، رشد نقدینگی را هم جزو دستاوردهای دولت بدانند، اما واقعیت این است که کار کردن مداوم موتورخانه تولید نقدینگی، یعنی فقر بیشتر جامعه ایران. منتقدان مدعیاند که رکورد چاپ پول در دولت سیزدهم شکسته شده، اما دولت چنین ادعایی را رد میکند و منتقدان را بیسوادهایی میداند که آب به آسیاب دشمن میریزند. هر چه هست، موتورخانه نقدینگی با قدرت تمام مشغول کار است و تورم هم با وجود تلاشهای بانک مرکزی میل به کاهش ندارد و در این میان، خانوارها هر روز بیشتر در فقر غرق میشوند.
دور جدید حمله رسانههای دولتی به منتقدان با حمله شدید به عبدالناصر همتی، رئیسکل پیشین بانک مرکزی آغاز شد. هفته گذشته خبرگزاری رسمی دولت، مرکز پژوهشهای مجلس را متهم به سیاسیکاری و خروج از ریل پژوهش کرد و در مدتزمانی کوتاه پس از آن، عبدالناصر همتی را هم زیر تیغ انتقاد گرفت. ایرنا نوشت: «تحلیل اشتباه عبدالناصر همتی نسبت به روند رشد پایه پولی این پرسش را ایجاد میکند که چگونه وی چندین سال بر کرسی ریاست کلی بانک مرکزی نشسته بود و درحال حاضر به عنوان استاد اقتصاد دانشگاه تهران درحال تدریس است، اما نسبت به بدیهیات اقتصاد پول و بانکداری مدرن اطلاع کافی ندارد؟»
همتی در ویدئویی گفته بود: «با درآمد ۳۵ میلیارد دلاری نفت، ثبت تورم ۴۸ تا ۵۰ درصدی در سال ۱۴۰۲ قابل قبول نیست و دولت نمیتواند ژست مبارزه با تورم بگیرد».
رئیسکل پیشین بانک مرکزی مدعی است پس از این اظهارنظر دستور تخریب او صادر شده و خبرگزاری دولت به همین دلیل به او تاخته است. آقای همتی در توضیحی کوتاه به این نکته اشاره کرد که «طی دو سالونیم گذشته این دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است، یعنی پایه پولی در ۳۰ ماه ۱۱۵ درصد افزایش داشته است. درحالی که از زمان هوخشتره تا شهریور ۱۴۰۰ جمع این رقم ۵۱۹ هزار میلیارد تومان بوده است». هیچ نهاد دولتی این آمار را قبول ندارد و خبرگزاری ایرنا نیز مطرحکنندگان این آمار و ارقام را افرادی تلقی کرده که آب به آسیاب دشمن میریزند. همتی چه میگوید و خبرگزاری دولت چه پاسخی دارد؟
شروع ماجرانقدهای عبدالناصر همتی به دولت سیزدهم، مربوط به امروز و دیروز نیست. رئیسکل پیشین بانک مرکزی مدتهاست که نقدهای جدی به دولت سیزدهم دارد و مدیران این دولت را عاصی و شاکی کرده است، اما ماجرای اخیر یک سرنخ مهم دارد؛ محاسبه تورم با نرخ «شاخص تاخیر تادیه دِین» که این شاخص اتفاقاً ادعای همتی را تایید میکند.
براساس آییننامه اجرایی ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی، بانک مرکزی موظف است، شاخص قیمتها را به منظور محاسبه ارزش روز مهریه به قوه قضائیه اعلام کند. در این میان برخی سایتهای مشاوره حقوقی ارقام اعلامی بانک مرکزی در این زمینه را برای بهرهبرداری ذینفعان منتشر میکنند. یکی از این سایتها، نرخ تورم ۱۴۰۲ را طبق اعلام خود بانک مرکزی ۵۲/۳ درصد نشان میدهد. اما نهادهای اطلاعرسانی دولتی به جای اینکه با تکیه بر آن مدیریت قوی که وعدهاش را داده بودند این اختلاف فاحش آماری میان مرکز آمار و بانک مرکزی را حل کنند به دیگران حملهور میشوند.
شاخص مورد اشاره که از سوی بانک مرکزی برای محاسبه مهریه به نهاد قضایی ارسال میشود، تفاوت سطح فاحشی با تورم رسمی دارد. این شاخص به نوعی محرمانه است، اما چون مبنای محاسبه قضایی قرار میگیرد به نوعی عمومی میشود. تغییرات این شاخص از فروردین ماه ۱۴۰۲ تا اسفند ماه این سال برابر با ۵۲/۳ درصد بوده این درحالی است که تغییرات این شاخص طبق اعلام مرکز آمار از فروردین ماه ۱۴۰۲ تا اسفند ماه این سال برابر با ۲۷/۴ درصد بوده است که نشان از شکافی عمیق میان آمارهای اعلامی دارد.
به نظر میرسد، انتشار آمار تورم محاسبه شده برای نهادهای قضایی، همه محاسبات بانک مرکزی درباره اعلام عمومی سطح تورم را به هم ریخته و مدافعان دولت را برآشفته کرده است. نگاهی به سایت بانک مرکزی نشان میدهد این نهاد هیچ دادهای را به طور رسمی در سال ۱۴۰۲ اعلام نکرده و به نوشته روزنامه دنیای اقتصاد، «تنها یک نمودار در ارائه رئیس بانک مرکزی در خرداد ماه ۱۴۰۲ اعلام شده که دادههای آن منطبق با دادههای شاخص تاخیر تادیه دیون است».
طبق این شاخص نرخ رشد نقطهبهنقطه شاخص قیمت مصرفکننده در فروردین ماه ۱۴۰۲ به ۶۲/۴ درصد رسیده است. این درحالی است که مرکز آمار، تورم نقطهبهنقطه این ماه را ۵۵/۵ درصد اعلام کرده بود. این اختلاف در آمارها منجر به واکنش صاحبنظران اقتصادی در رابطه با وضعیت اعلام آمارهای تورمی شده است.
بانک مرکزی در واکنش به محاسبه نرخ تورم توسط رسانهها براساس شاخص تاخیر تادیه دین جوابیهای صادر کرده و در جوابیه خود به صورت غیرمستقیم، نرخ تورم نقطهبهنقطه فروردین ۱۴۰۳ را اعلام کرده است. طبق جوابیه بانک مرکزی «تورم نقطهبهنقطه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در فروردین سال ۱۴۰۳ نسبت به فروردین سال ۱۴۰۲ به میزان ۲۷/۷ درصد کاهش پیدا کرده و به سطح کمتر از میانه کانال ۳۰ درصد رسیده که نشان میدهد، گمانهزنیهای صورت گرفته در زمینه نرخ تورم بانک مرکزی کاملاً غیرواقعی و مغرضانه بوده است».
در همین زمینه پرویز خسروشاهی- اقتصاددان- نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: «مدیر محترم روابط عمومی بانک مرکزی طی توئیتی این جدول را تکذیب کرده و گفته استناد به آن صحیح نیست. واقعاً عجیب است که به خاطر رسیدن به برخی اهداف کمارزش و مقطعی اینگونه به اعتبار یک نهاد تخصصی، چون بانک مرکزی که به شهادت بسیاری از مطالعات اعتماد به آن ستون موفقیت سیاست گذاریهای آن است، صدمه میزنند. اگر حرفشان درست باشد با این حساب معجزهای روی داده است. چون همه ارقام نرخ تورم در جدول تکذیبی با ارقام نرخ تورم در سایت بانک مرکزی عیناً یکی است. پیشنهاد آن است که قبل از پاسخ، اندکی با اهل فن مشورت و اینقدر با اعتبار یک نهاد تخصصی بازی نکنیم».
عبدالناصر همتی نیز در ادامه نقدهای تندوتیزش نوشت: «خبرگزاری رسمی دولت، به طور بسیار مبتدی، مدعی شد که تحلیل اینجانب در مورد نرخ تورم اشتباه است. این خبرگزاری متوجه این موضوع هست که من نیز مانند رئیسجمهور دولت سیزدهم که در مقام مقایسه عملکرد به آمار تورم بانک مرکزی در شهریور ۱۴۰۰ استناد میکردند به آمار بانک مرکزی درخصوص نرخ تورم سال ۱۴۰۲ استناد کردهام نه به نرخ تورم نقطهبهنقطه اعلام شده توسط مرکز آمار. یک دانشجوی کارشناسی سال اول اقتصاد، تفاوت تورم نقطهبهنقطه و تورم سالانه را به خوبی میداند، ولی شما یا نمیدانید یا میخواهید که ندانید. هر توجیهی که بیان کنید، دولت باید پاسخگوی کوچک شدن سفره مردم و کاهش ارزش ریال باشد».
اخیراً بانک مرکزی اعلام کرد: «تورم نقطه به نقطه در ماه فروردین سال ۱۴۰۳ نسبت به فروردین سال ۱۴۰۲ به میزان ۲۷/۷ واحد درصد کاهش پیدا کرده و به کمتر از میانه کانال ۳۰ درصد رسیده است».
عبدالناصر همتی هم در این زمینه نوشت: «از اطلاعرسانی بانک مرکزی ممنون. البته مناسب بود که تورم سالانه در پایان سال ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳ را هم اعلام میکردند. این اعلام به معنای این است که تورم فروردین ۱۴۰۲ به میزان ۶۳ درصد بوده است». به عقیده آقای همتی، «این تورم اعلام نشده، نتیجه رکورد رشد ۴۳ درصدی چاپ پول در سال ۱۴۰۱ و دلیل عمده فشار به نرخ ارز در ۱۴۰۲ بوده است. این دو مورد را چگونه توجیه میکنید؟»
خبرگزاری دولت در پاسخ به نقدهای آقای همتی نوشت: «در شرایطی که نرخ رشد نقدینگی ۲۳/۴ درصد در اسفند ۱۴۰۲ پایینترین نرخ ۵ ساله خود را به ثبت رسانده است و نرخ تورم نقطهبهنقطه از ۵۵ درصد در فروردین ۱۴۰۱ به ۳۰/۹ درصد در فروردین ۱۴۰۳ کاهش یافته است، عبدالناصر همتی بهعنوان رکورددار چاپ پول در اقتصاد ایران، از تورم خیالی ۵۰ درصدی سخن میگوید و دولت را به چاپ پول متهم میکند».
ایرنا با اشاره به اینکه عبدالناصر همتی، رئیسکل اسبق بانک مرکزی در دولت روحانی که همچنان در فضای رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ باقیمانده نوشت: «با سپری شدن نزدیک به ۳ سال از آن ایام، همتی همچنان تلاش میکند در قالب انتشار مطالبی غیرکارشناسی و با استناد به آمارهای اشتباه، دولت سیزدهم را مورد تخریب قرار دهد.
همتی در آخرین اظهارات خود مدعی شد که «ثبت تورم ۵۰-۴۸ درصدی در سال ۱۴۰۲ قابل قبول نیست و دولت نمیتواند ژست مبارزه با تورم بگیرد. دلیل اصلی عدم توفیق دولت سیزدهم در تحقق وعده کنترل تورم و نرخ ارز این است که طی دو سالونیم گذشته، این دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است، یعنی پایه پولی در ۳۰ ماه، ۱۱۵ درصد افزایش داشته است».
به اعتقاد نویسنده گزارش ایرنا، «طرح اینچنین گزارههایی از سوی همتی که ادعای اقتصاددانی دارد این ابهام را درباره سواد وی ایجاد میکند که چگونه ممکن است بر پایه آمار اشتباه، تحلیلی غلط ارائه دهد. در ادامه اشتباهات متعدد همتی در تحلیل اخیر وی را متذکر میشویم تا شاید رئیسکل بانک مرکزی روحانی ضعف علمی خود را در آینده با مطالعه بیشتر و بررسی دقیقتر آمارها و شاخصهای اقتصادی بهبود از بین ببرد».
در گزارش ایرنا اولین اشتباه همتی، اعلام نرخ تورم ۵۰ درصدی اعلام شده که به اعتقاد خبرگزاری دولت، از اساس اشتباه است. براساس آخرین آمارهای مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهبهنقطه از ۵۵ درصد در فروردین ۱۴۰۱ به ۳۰/۹ درصد کاهش یافته است. به عبارت دیگر، در این مدتزمانی نرخ تورم افت قابل ملاحظه بالغبر ۲۵ واحد درصدی را تجربه کرده است. تورم سالانه نیز به کانال ۳۸ درصد رسیده است؛ بنابراین خبرگزاری دولت معتقد است که ارقام اعلامی همتی از اساس غلط است و بر پایه اعداد نادرست ادعای خود اقدام به تحلیل اشتباه کرده است.
ایرنا همچنین با اشاره به اینکه «همتی متصور بوده تورم نهتنها کاهش پیدا نکرده، بلکه افزایش داشته است، اقدام به تحلیلی اشتباه کرده و ادعا کرده رشد پایه پولی و چاپ پول در دولت سیزدهم منجر به تورم شده است. افت قابل ملاحظه این شاخص در دولت سیزدهم کاملاً مشخص است، اما طرح این موضوع از سوی همتی که رشد پایه پولی به معنای چاپ پول است و منجر به تورم خواهد شد، اگر سوگیرانه نباشد، احتمالاً ناشی از ناآگاهی وی است».
ایرنا در ادامه خطاب به رئیسکل پیشین بانک مرکزی نوشته: «برای روشنتر شدن بحث و آگاهی بهتر، نسبت به فرآیند کلهای پولی و سازوکار بانکداری بهتر است مختصراً توضیح داده شود که اولاً چرا پایه پولی در طی ۲ سال اخیر با رشد مواجه شد و ثانیاً، چرا رشد پایه پولی در مقطع کنونی نگرانکننده نیست. همچنین مقایسه ریالی و اسمی پایه پولی در ادوار گذشته اقدامی غیرکارشناسی است که مجدداً عدم اشراف همتی به نحوه مقایسه صحیح و تحلیلهای دقیق را نشان میدهد».
با این همه عبدالناصر همتی همچنان معتقد است که «دولت نباید ژست کنترل تورم را به خود بگیرد. باید از مردم عذرخواهی کنند و بگویند نتوانستیم تورم را کنترل کنیم».
رئیسکل پیشین بانک مرکزی در نهایت خطاب به دولت سیزدهم میگوید: «هر توجیهی که بیان کنید، دولت باید پاسخگوی کوچک شدن سفره مردم و کاهش ارزش ریال باشد».